از من بپرسی می گویم : تابستان ها عاشق شو پاییز بی عشق عابر بارانی پوشی است که به هوای برداشتن چترش راه نیمه رفته را سراسیمه به خانه بر می گردد و یا آدمکی نشسته بر نیمکت که با چشم های خیره اش تنهایی به تشعیع جنازه برگ ها رفته است
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت